رد شدن به محتوای اصلی

Book 11 - Bakhshe 1

آخرین نوشته استاد فرزانه شیدا در کتاب یازده جلدی بعد سوم آرمان نامه

برای آنکه بزرگ شیروان را بشناسیم لاجرم باید ببینیم آنچه او باعث اش شده چه بوده و به کدام سو ما را می برد .
کتاب نفیس و پر ارزش یازده جلدی "بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ" به قلم توانای استاد بانو فرازنه شیدا گنجینه ایی ست که برای تاریخ و آینده باقی خواهد ماند .
استاد همدانی از سختی ها و مرارت های بانو شیدا برایم بسیار گفت و دانستم که استاد شیدا به قول جناب آقای همدانی جواهر شعر و ادب ایران زمین است . ایشان با دردهای عضلانی شدید در دست های خویش باز هم هزاران ساعت و صدهها روز از زندگی خویش را صرف نگارش این کتاب عظیم نموده است . برای این استاد فرزانه و فرهیخته کشورمان آرزوی بهروزی ، شادی و سعادت می کنیم .
از شما دعوت می کنم به نظرات استاد بانو فرزانه شیدا در مورد ارد بزرگ و همچنین درد دلها و سختی هایی که در هنگام نگارش این کتاب متحمل شده اند توجه فرمایید :

درطی بررسی وتفسیر فرگردهای آرمان نامه فیلسوف بزرگ وارزشمند ایرانی *ارد بزرگ همواره در این فکر بوده ام که اندیشه های ناب ومعنوی این بزرگمرد تاریخ که جهانی را بخود مشغول داشته است چقدر می تواند برای هر انسانی ارزشمند و در راه زندگی او سودمند باشد و همواره در جملات عمیق اندیشمند انه ی او دریافته ام که عمق نگاه او در ژرفای واقعیت زندگی بمانند این بوده که به مرکز اصلی و نقطه ی عطف زندگی و هستی رسیده باشی تا توان آنرا داشته باشی با چنین عمقی دنیا را نظاره کرده و تمامی نیازمندیهای زندگی را در هر مرحله و هر موقعیتی در این گذر عمر , معنا کنی و به تفسیری زیبا در جملاتی تبدیل کنی که هر یک همچون دّر درخشانی نور دهنده ی زندگی آدمی باشد نگاه و دیدگاه *ارد بزرگ سرشار از واقعیت های فردی / شخصیتی از دیدگاهی اجتماعی - فرهنگی با شناختی در حد اعلای انسان شناسی و مردم شناسی ست بگونه ای که ,بسیار تجربه ها می بایست سازنده چنین افکار پرمایه وبا ارزشی باشند که اندیشه های دیگر را نیز چون آینه ای صافی بخشیده و جلا دهنده ی روح انسانی باشد. چیزی که انسان نیازمند آن در طول راه سفر عمر خویش است و در درون « خویش» خود همواره در این باور زندگی میکند که امید و آرزو را می توان رنگی از حقیقت داد و بر اساس خواسته های زندگی خود گام برمی دارد و در راه سرنوشت انسان می بایست فانوس وچراغی از سخنان *ارد بزرگ ,این عالم بزرگ اندیشه را در سیاهی های دنیای ناشناخته ای که به شناخت آن نیازمندیم به همراه داشته باشد وحتی کلمه به کلمه ی آنرا به خاطر و دل بسپارد و هر کجا در جائی و منطقه ای از زندگی دچار سستی و نا امیدی شد به مرور دوباره ی افکار و ایده های ارد بزرگ بنشیند چرا که تمامی این جملات طلائی و این پندهای زّرین به «معرفت انسانی »در میدان خرد یک به یک , جنبه علمی و کاربردی ثابت شده ای را در علوم پایه زندگی داراست و بر این اساس می توان «*ارد بزرگ را اسطوره راه و اندیشه » نامید.

بزرگ فیلسوف عزیز و دوست داشتنی کشورمان که سربلندی ایران و تاریخ ما نیز خواهد بود , را در واقع به هزار نام زیبا می بایست نامید چرا که او « یاور بشریت » و «خداوندگار کلام » در معنویت خورشید مانند دنیا انسانی ست. دنیائی که با تمامی پیشرفتهای روزانه انسان را از « خویش ِ خود » جدا ساخته است و به دنیای دواّر تیک تاک ساعت بخشیده است , دنیا و زمینی که خالی از معنویت های انسانی نمی تواند جز توپ گرد آهنین و بی احساس و سردی باشد که در رنگ آبی در میان فضا بدور خود و خورشید می چرخد و آدمیان درون آن نیز , در زندگی بدور خود چرخان بوده و بسیارند که هنوز نمی دانند که زندگی اگرچه گاه دایره وار در موقعیتهائی از زندگی بسوی نقطه ی اولیه ی حرکت پرگار برمی گردد ,اما می توان این « در دایره زیستن » را چه در گردش ساعت باشد چه پرگاری , باز رنگ و لعابی از شادی گره زده و رنگین کمانی از عشق و محبت و دوستی از احساسات خوب و دل انگیز بر جای مانده در درون آدمیان را درهر ثانیه ی زندگی به آسمان هستی خود و دیگران بخشیده و دنیا را رنگین از عاطفه های انسانی کرد, عاطفه هائی که در نهاد ما وجود داشته و خواهد ماند و ما نیز در «خویش» گاه آنرا پرورش داده گاه بی صدا خفه کرده ایم و در نقشِ عروسکی ِانسانی ِمتحرکِ , « خویشتن خود »را به ساعت و زمان بخشیده و خود را محکوم به گردش بی حس وبی احساس آن کردیم وفقط تلاش «زنده بودن »را هدف بودن انسانی و پرعاطفه ای کردیم و هر روز ذره ای و بخشی از« وجود خویش» را در آن باختیم و از بین بردیم! بی آنکه بخاطر بیآوریم که نیامده ایم که فقط کار کنیم , بخوریم و بخوابیم بلکه آمده ایم تا« زندگی کنیم و حقیقتا به "معنای واقعی" زندگی کردن را زندگی کنیم» و زندگی را در تجربه های خوب و بد خود به اوج زیستنی برسانیم که می تواند بهترین دستآورد آدمی در زندگی او و دیگران باشد .*ارد بزرگ خویشِ انسانی را در تمامی بخش های هر فرگرد به وضوح ارج و شخصیت می بخشد و به انسان می آموزد که «وجود آدم» وجودی با ارزش معنویست که می تواند از اسارت نادانی و سستی خود را رهانیده و «خویش» را به پایگاه واقعی «انسانی» برساند جایگاهی که متعلق به اوست و از نخستین لحظه ی حضور دراین دنیا نیز , متعلق به « انسان» بوده است و دریافتن و درک آن , تنها به گروهی تعلق یافت که در « پی شناخت ِخویش» زندگی را از دایره دواّرِ «بودن» فراتر نگریسته و دیدگاهی چون دیدگاه *ارد بزرگ را در اندیشه پرورانده و تلاش داشته اند در«خود شناسی خویش» دنیا را نظاره گری درست باشند و همانگونه دنیا را بشناسند که لایق شناخت است و در دیدگاه خداوند نیز کمتر اراین نبوده است که انسان ,"خود خویش" دریابد و این را نیز دریابد که زمین و زمان و همچنین" شخصیت انسانی و دریافت و شناخت « خودِ خویش» "به نوعی وظیفه ی انسانی ما از زمان تولد بوده است ! و بارها شنیده و خوانده ایم که «خود شناسی خویش یعنی : خدا شناسی» ! شناخت خداوند یکتایی که سازنده و جان دهنده و خالق این عالم هستی بوده و هست . ولی آیا هرگز به این جمله به معنای عمیق معنوی وعرفانی آن فکر کرده اید؟ تفسیر این جمله در دیدگاه من کار سختی نیست و تنها نیازمند این است که واژه های این جمله را برای خود معنی کنیم که: ما چگونه می توانیم با شناخت« خویش» خداوندگار خود را بشناسیم خداوند خود فرموده است که : «ای انسان تو ذره ای از وجود منی », پس اگر « ذره ای» و فقط « ذره ای» توان این را داشته است که در طول بودن خود این همه در ساختار ریشه ایِ زمین و دریا و اقیانوس و کهکشان نقش داشته باشد آنگاه می توان دریافت قدرت و نیروی فکری انسان که تنها ذره ای از وجود خداوند است دارای« نیروی عظیمی »ست که از هر یک از ما نه در نقش رویائیِ ماجرا که در واقعیت زندگی , همچون جادوگریست که به هر چه می خواهد ,با بکار بردن سلولهای مغزی خود , بمانند همان عصای نقره ای جادوگری دست یابد و جادوی پرواز خود را نیز هواپیما و سفینه ای کرده است که براحتی هوا و فضا را طی می کند .فرش روان جادوئی انسان «اندیشه» های اوست که پروازی بر آسمان هستی داشته و توان آنرا در « من ِخویش » دیده است تا سازنده و فرمان دهنده ی زندگی خویش و حتی ترقی دهنده ورشد دهنده ی زندگی دیگر انسانها در طول تاریخ باشد و آنچه امروزه تمامی امکانات رفاهی را برای آدمی بوجود آورده است , از هیچ چیز نمی تواند سرچشمه بگیرد جز توانائی« عقل» انسانی ,که در برابر خداوند تنها"« ذره ای از این دانائی عقلی»" را داراست. با این تفاسیر , انسان در می بابد که وقتی که خود میتواند جادوگر واقعی و نه تخیلی زندگی خود و دیگران باشد آنگاه براستی خود خداوند چقدر عظمت بزرگی در عقل و اندیشه و قدرت و توانائی را داراست که این نیز , در خلق زمین و زمان و در اینهمه عظمت و وسعت و در ژرفای بزرگ وعمیق آن باز وجود بزرگ و قدرتمند خداوند آشکار میکند وبا این شکل چگونه انسان ,این جادوگر واقعی وقدرتمند زمین وعصر و زمان ,میتواند برخود شک داشته باشد و خود را هیچ بپندارد یا بخود اجازه دهد که ناامید ی را جایگزین تلاش وحرکت خود ساخته ودرگوشه عزلّت وغم وتنهائی برخود وزندگی وروزگاری افسوس بخورد که در هریک چه « خود خویش» چه « زندگی و روزگار»هر یک هزاران قدرتی نهفته است که کافیست انسان اراده کند و آنرا باز نموده و از آن به قدرت عقل خویش بهره گیرد و چرا که نه ؟!

ادامه در آدرس زیر
http://bozorg-shirvan-orod-bozorg.blogspot.com/2010/03/blog-post_22.html


   Diet Help
Reach your goals of being healthier and happier. Click here for diet tips and solutions.
Click Here For More Information
 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نکات کلیدی برای رسیدن ب تفاهم در زندگی مشترک

1- در هنگام گفتگو با همسرمان، با نهایت دقت به مطالب وی گوش فرا داده و آن گونه عمل نماییم که گویی جز به وی و سخنانش، به موضوع دیگری توجه نداریم و از انجام هر عملی که مغایر با حالت توجه باشد، خودداری می‌کنیم. این کیفیت، در تکنیک‌های مشاوره، به هنر خوب شنیدن موسوم است؛ حالتی که بیانگر پذیرش طرف مقابل و مطالب وی است و کاربرد فراوانی در مشاوره دارد. 2- با مطالعه در حالات و روحیات همسر خود، فهرستی از علائق و تمایلات وی، به دست می‌آوریم و نسبت به آنها خود را متعهد و ملزم می‌دانیم. تامین علائق اصولی همسر، و نقطه شروع سخن را بر یکی از علائق وی متکی نمودن و به ویژه در مورد تمایلاتش به گفتگو نشستن، راه را برای رشد تفاهم، هموار و تسهیل خواهد نمود ارد بزرگ می گوید : اگر شناخت زن و مرد نسبت به ویژگی های درونی و بیرونی یکدیگر بیشتر گردد کمتر دچار گسست می شوند . 3- از مقایسه او با دیگران به شدت بپرهیزیم. این رفتار، به رابطه حسنه آسیب وارد می‌کند. همسرمان انسانی است منحصر به فرد و دارای ویژگی‌های شخصیتی اعم از مثبت و منفی که قابل مقایسه با هیچ فرد دیگری نیست. از این رو، در مواقع ضروری، می‌توان او را با

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه

chokouhe Omrani

زندگی نامه شکوهه عمرانی شاعر ، مترجم و فعال اجتماعی ایرانی مقیم کشور سوییس شهر ژنو  شکوهه عمرانی را بیشتر اهل ادب و شعر با نام شیرین می شناسند او زاده شهر "سهراب" کاشان همیشه زیبا است . تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در زادگاهش بوده ، سپس به منظور ادامه ی تحصیل به تهران می آید و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ی مترجمی در همان جا به پایان می رساند . مدتی در سازمان برنامه و بودجه بعنوان کارشناس مشغول به کار می شود و بعد از چند سال خدمت در این سازمان بعلت ماموریت همسرش به سویس می آید و در ژنو موفق به اخذ دیپلم زبان فرانسه از دانشگاه این شهر می گردد او موفق می شود مدرک خدمات اجتماعی از انستیتو مطالعات اجتماعی را نیز کسب کند . در ژنو در سازمانهای مختلف فرهنگی مشعول به کار می شود و هم اکنون عضو چندین سازمان خیریه فرهنگی و هنری می باشد .از 5 سال پیش شروع به سرودن شعر می نماید . در واقع ذوق سرودن شعر در او با خواندن اشعار پدر بزرگش سید رضا صانعی کاشانی جان می گیرد و مرگ مادر شوریدگی و سرآیندگی را در او به وجود می آورد و نخستین شعرش را برای مادرش می سراید .